۱۳۹۰ خرداد ۲۱, شنبه

اسلام ایرانی و اسلام عربی

از اکبر گنجی

اسلام و تشیع کنونی همان نیست که در ابتدأ وارد ایران شد.این برساخته های تاریخی، به مرور بزرگ و بزرگ تر شده اند.چاه های جمکران رفته رفته به ارکان "اسلام ایرانی" تبدیل شده/می شود.فقیهان منکر "مکتب ایرانی"، نظریه ی "ولایت مطلقه ی فقیه" را به اساس "اسلام ایرانی" تبدیل کرده/می کنند، به گونه ای که "توحید" به "ولایت مطلقه ی فقیه" تقلیل یافته و منکر "ولایت فقیه" به کافر/مشرک تبدیل می شود."اسلام فقیهانه ی ایرانی" معاصر ولی فقیه را جانشین خدا کرده و توحید را به "ولایت فقیه" فروکاسته است.

...نتیجه :تبلیغاتی که مراجع تقلید/فقیهان علیه "اسلام ایرانی" به راه انداخته اند ناموجه است. خوانش/روایت/قرائت متون مقدس دینی متأثر از عوامل اقتصادی، سیاسی،فرهنگی، نظامی، اجتماعی، جغرافیایی است."واقعیت پلورالیسم" انکارناکردنی است. در جهان واقع، چیزی به نام اسلام وجود خارجی ندارد.جهان واقع پر از "اسلام ها" است. به همان نحو که یهودیت ها،مسیحیت ها،مارکسیسم ها، لیبرالیسیم ها و...وجود دارد. تنها راه زدودن تنوع و ایجاد وحدت، سرکوب است. اگر مسلمانی به دقت در اسلام خود تأمل کند، در خواهد یافت که اسلامش شهری است یا دهاتی؟ ایرانی است یا عربی؟ صلح طلب است یا جنگ طلب؟ بنیادگراست یا تجددگرا؟ فقیهانه است یا عارفانه؟ 

متن کامل را از بی بی سی بخوانید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر