۱۳۸۹ اسفند ۸, یکشنبه

دو بال دموکراسی

یکی از ارکان دموکراسی مسئولیت پذیری است. چیزی که حتی توسط روشنفکران ما هم بدان پرداخته نمی شود. در واقع در ایران روی جنبه آزاد بودن - بر اثر بسته بودن فضاهای سیاسی و اجتماعی - خیلی تبلیغ شده است. اما بایستی توجه داشت یک دموکراسی پایدار به آن شکل که در کشورهای توسعه یافته دیده می شود بدون وجود یک حس و فرهنگ مسئولیت پذیری موثر وجود نخواهد داشت. یک آزادی بدون مسئولیت پذیری به هرج و مرج می انجامد. آزادی و مسئولیت پذیری دو بال دموکراسی هستند. اگر دیکتاتوری را در آخر سمت چپ یک خط مجسم کنیم ، نقطه بغلی سمت راستی آن نه دموکراسی که هرج و مرج خواهد بود. در منتهی الیه سمت راست است که در صورت وجود مسئولیت پذیری ما دموکراسی خواهیم داشت. به همین دلیل است که بعد از انقلابها یک دوره هرج و مرج به معنی آزادی کامل وجود دارد که معمولا در فراغ یک حس مسئولیت عمومی ، مردم از شر آن به یک دیکتاتوری دیگر پناه می برند.

دموکراسی به معنی حکومت قانون است . در یک دموکراسی شما می بایست در چار چوب قوانین موجود فارغ از اعتقاد یا عدم اعتقاد به آن عمل کنید. قطعا در این سیستم شما آزاد نخواهید بود چراغ قرمز را رد کنید، توهین کنید، پول کسی را بخورید و یا دروغ بگوئید.

در نتیجه وقتی در یک نشریه کار می کنید این حق را نخواهید داشت تا برای انتقاد از افراد مخالف خود - چه به حق یا نا حق - به آنها تهمت زده ، افترا ببندید یا دروغگویی کنید. و کسی که می بایست آنرا کنترل کند در اولین مرحله خودتان هستید. اسمش را می گذارید خود سانسوری؟ من به آن می گویم خود کنترلی متمدنانه چیزی که در اسلام به آن تقوی گفته شده است. قطعا اگر شما آنرا کنترل نکنید قانون آنرا برای شما کنترل خواهد کرد.

فرق یک سیستم دموکراسی با دیکتاتوری در این است که اگر شما به مورد خاصی از قانون اعتقاد نداشته باشید، در دموکراسی این فضا وجود دارد که این مخالفت را اعلام کنید، راجع به آن با مخالفین خود بحث کنید و اگر توانستید به تعداد کافی طرفدار پیدا کنید، اعتقادات یا سلایق خود را به قانون تبدیل کنید بدون اینکه هنوز فضای فعالیت را از مخالفین خود بگیرید. در حالیکه در یک فضای دیکتاتوری این فضا به کسی برای مخالفت با قوانین داده نمی شود. این عدم دادن فضا می تواند به دلایل  دینی یا ایدئولوژیکی (اسلام، مسیحی، یهودی،کمونیستی، ...) ، امنیتی (شورش ، هرج و مرج)، نظامی (جنگ داخلی وخارجی، دشمن) و یا منافع اقتصادی (فردی، قبیلگی) باشد هر چند این آخری را کسی به وضوح بیان نمی کند.

پس آزادی در دموکراسی به معنی آزادی اظهار نظر و فعالیت گروه ها و نظرات مخالف است. به هر دلیلی اگر شما به لحاظ فرهنگی حق فعالیت، اظهار نظر و زندگی برای مخالفین خود قایل نباشید کشور شما در رسیدن به یک سیستم دموکراتیک با مشکل مواجه خواهد بود. 

در اغلب کشورهای دینی مثل ایران این دوگانگی و تضاد در اغلب موارد کشور را دچار مشکل می کند. چرا که مثلا تعدادی معتقد هستند موسیقی، بی حجابی و یا کتب ضاله حرام است و بایست برچیده شوند و افرادی که بی تفاوت به این مسایل هستند فاسد و کافر بوده، حق اعلام نظر، مخالفت و حتی در بعضی مواقع  حق حیات هم ندارند. در چنین سیستمی وقتی حداقل یکی از گروه ها قایل به فعالیت دیگر گروه ها نیست ، یا بایستی حذف کنید ویا اینکه حذف شوید. بخصوص که طرف مقابل فکر کند که اگر در این راه کشته شود شهید است و به بهشت می رود. در نتیجه شما خواه ناخواه به یک نوع درگیری و جنگ داخلی وارد خواهید شد.

تنها راه بدون درگیری که می ماند اینست که همه افراد بدون توجه به دیدگاه هایشان اعتقاد قلبی داشته باشند که :" همانگونه با دیگران رفتار کن که دوست داری با تو رفتار شود."

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر